متن ترانه دوباره از مسعود سعیدی

دوباره از چشات دورم دوباره دنیا بی رنگه
دوباره اسمون ابره دوباره خونه دلتنگه
دوباره از چشات دورم دوباره خسته و تنها
دوباره بی تو و دستات چقدر خالی شده دستا
از این روزای بارونی نگو چیزی نمیدونی
به دستای تو محتاجم نگو پیشم نمیمونی
شبای سرد و تاریک و روزهای بی سر انجامی
تو تنها نقطه روشن برای آرزوهامی
میون این همه دیوار میون همه بن بست
میون این همه کابوس که توی بیداری من هست
به دستای تو محتاجم برای لمس آزادی
برای حس خوشبختی تصور کردن شادی
میون این همه دیوار میون همه بن بست
میون این همه کابوس که توی بیداری من هست
به دستای تو محتاجم برای لمس آزادی
برای حس خوشبختی تصور کردن شادی